معرفی ۳۰ لغت پرکاربرد و تأثیرگذار که برای جلب نظر مشتریان در بازاریابی و فروش

0
معرفی 30 لغت پرکاربرد و تأثیرگذار که برای جلب نظر مشتریان در بازاریابی و فروش
لغت

معرفی ۳۰ لغت پرکاربرد و تأثیرگذار که برای جلب نظر مشتریان در بازاریابی و فروش

آیا می دانید چه لغات و عباراتی می تواند موجب ایجاد انگیزه در مشتری شود؟ البته باید توجه نمود که لغات و عبارات، در زمان و جایگاه مختلف، اثرگذاری متفاوتی خواهند داشت. به همین دلیل، به‌کارگیری آنان باید با هوشمندی خاصی صورت پذیرد.

با توجه به اهمیت این موضوع، ۳۰ لغت پرکاربرد و تأثیرگذار که برای جلب نظر مشتریان در بازاریابی و فروش کسب‌وکارهای کوچک می‌تواند مؤثر باشند را انتخاب کرده ایم که در زیر به شرح آن ها می پردازیم:

۱- شما You : در مورد خودتان ننویسید، در مورد مشتری نوشته و او را مخاطب قرار دهید.

۲- دلیل Because : برای مشتری دلیل و علت انجام عمل را بیان نمایید.

۳- رایگان Free: رایگان بودن یک‌چیز برای ما جذاب است. این‌ طور نیست؟

۴- ارزش Value: برای مشتری باید تشریح نمود که چه چیزها را کسب و از محروم شدن از چه چیزی‌هایی جلوگیری می‌گردد.(مثل پول، بهاء،قیمت،هزینه)

۵- گارانتی / تضمین Guaranteed: برای حداقل نمودن درصد ریسک مشتری باید احساس نماید که در این معامله، موارد بسیار را به دست آورده و چیزی از دست نخواهد داد.

۶- شگفت‌آور Amazing: مشتری به ندای چیزی پاسخ مثبت خواهد داد که بسیار خارق‌العاده و شگفت‌انگیز است.

۷- آسان Easy: برای مشتری، رفتن به مرحله بعد خرید را ساده نمایید، تا نشان دهید که چگونه زندگی با بهره‌گیری از خدمات و محصولات شما می‌تواند راحت و آسان باشد.

۸- کشف Discover: برای مشتری باید چیزی جدید و ناشناخته در محصول و خدمت شما وجود داشته باشد چیزی که یک مزیت و منفعت عالی برای مشتری به همراه داشته باشد.

۹- همین‌الان اقدام کن Act now: مشتری به اقدام فوری ترغیب و تشویق نمایید و کمبود زمان برای دستیابی به پیشنهادهای عالی خود را به آنان گوشزد نمایید.

۱۰- هر آنچه بخواهی، Everything included: این محصول یا خدمت، هر آنچه بخواهید در مسیر رسیدن به اهدافتان، برای شما به همراه دارد.

۱۱- هرگز Never: به مزایا و منافع منفی نیز اشاره نمایید. مانند”دیگر نگران نباشید” و یا “اضافه پرداخت نکنید”.

۱۲- جدید New: خدمت و محصول ما ، حرفی نو در صنعت ماست. ما رهبری روندهای جدید را بر عهده‌داریم.

۱۳- صرفه‌جویی Save: یکی از قدرتمندترین کلمات در جهت تمایل مشتریان به حفظ و ذخیره وجوه نقد و یا صرف جویی در زمان است.

۱۴- اثبات Proven: به خاطر داشته باشید که محصول، خدمت و یا کسب‌وکار شما آزمون خود را پس داده و درست است.

۱۵- امن و مؤثر Safe and effective: اثبات ریسک حداقلی از جهت سلامت و ضررهای احتمالی.

۱۶- قدرتمند Powerful: اجازه دهید تا مشتریان از قدرت محصول یا خدمات شما مطلع گردند.

۱۷- نتایج واقعی Real results: نتایج پس از خرید برای مشتری از همه‌چیز برای مشتری مهم‌تر است.

۱۸- راز Secret: تمام افراد موفق نیستند ، حتماً یک رمز و رازی درراه رسیدن موفقیت آن‌ها وجود دارد. اجاره دهید که مشتریان به راز و رمزها دست یابند.

۱۹- حرف تعریف The : زمانی از این حرف استفاده می‌گردد که بخواهیم بگوییم، “راهکار ما، راهکار نهایی است”. مثل” The 20 tips forMarketing and Selling Success in B2B sector”

۲۰- فوری Instant : برای مشتری دسترسی فوری به خدمت یا کالا، بسیار جذاب‌تر از منتظر ماندن است.

۲۱- بیان چگونگی How To : با راهکار شروع نمایید، مشتری خودش سایر موارد را پیدا می‌کند.

۲۲- نخبه Elite : مشتریان شما از بهترین مشتریان در جهان هستند. آن‌ها را به یک کلوپ مشتریان ویژه خود دعوت نمایید.

۲۳- گران بهاء و ارزشمند Premium : این کلمه در حوزه تقسیم‌بندی بازار برای مشتری، تداعی‌کننده کیفیت بالا و اصالت جنس خواهد بود.(Top of Market)

۲۴- به دلیل Caused by : در ادبیات بازاریابی بکار گرفته‌شده، باید علت منطقی خرید محصول یا خدمت برای مشتری توضیح داده‌شده و عبارت دیگر، ریشه نیاز مشتری به این محصول یا خدمت را افشاء نمایند.

۲۵- بیشتر More : اگر توضیح بیشتری دارید یا پیشنهاد بیشتری نسبت به رقبا دارید. اجازه دهید تا مشتری بداند. زیرا مشتری به دنبال دریافت اطلاعات بیشتر از محصول و پیدا نمودن بهترین است.

۲۶- چانه‌زنی Bargain : زیرا مشتریان به دنبال بهترین معامله با کمترین هزینه هستند

۲۷- اجباری نیست No obligation : فراهم نمودن شرایط برنده-برنده برای انجام معامله برای مشتریان

۲۸- تضمین برگشت کل پول ۱۰۰% Money-back guarantee : دوباره ، ریسکی حداقلی را نشان دهیم.

۲۹- بسیار بزرگ Huge : یک تخفیف بزرگ یا پیشنهاد شگفت‌آور که مقاومت مشتری در برابر آن بسیار دشوار باشد.

۳۰- ثروت Wealth : ثروت، یک لغت مطلوب برای مشتری در زمان خرید و فروش است

market positioning چیست؟

0
market positioning چیست؟
market positioning

مثل عاشق شدن می ماند! به عنوان یک کارآفرین، ما هر روز، از نو عاشق کارمان می شویم. شور و اشتیاق و اعتقاد راستین به کارمان، داشتن حس تعهد، محصولات و خدمات ما هر چیزی را امکان پذیر می سازد. موفق ترین کارآفرینان، کسانی هستند که یاد می گیرند چطور شور و اشتیاق شان به کار را به یافتن جایگاه مناسب در بازار فروش، مبدل سازند.

“market positioning”یعنی بدست آوردن جایگاهی مناسب در بازار فروش و تثبیت آن جایگاه، البته این فرآیند بر اساس شناخت بازار و نیاز مصرف کنندگان صورت می پذیرد.

شناخت جایگاه مان در بازار یعنی درک موقعیت مان در بازار. به عبارت دیگر یعنی محصولات و خدمات ما تا چه اندازه متناسب با نیاز بازار فروش، می باشد. وقتی بتوانید جایگاه مناسبی را در بازار فروش بدست بیاورید، این امر باعث می شود که اولین و بهترین برندی که به ذهن مشتریان و خریداران احتمالی می رسد، محصولات و خدمات شما باشد.

به عنوان یک فرد و در زندگی شخصی مان نیز همواره باعث می شویم که دیگران به طور خاصی در مورد مان فکر کنند مثلا باعث می شویم که دیگران ما را به عنوان یک خواهر و یا برادر بزرگتر و با مسئولیت تر، به عنوان دلقک کلاس، مخ ریاضیات و یا یک فوق نابغه بشناسند. این عناوین و ویژگی ها به ما کمک می کنند تا خودمان را به دیگران بشناسانیم و توانایی های خود را به عنوان توانایی های خاص و منحصر به فرد، از دیگران متمایز سازیم.

وقتی ما به طور خاصی، خودمان را به دیگران می شناسانیم، در واقع این کار یک ابزار بسیار قدرتمند است که به ما این امکان می دهد تا تصویری از خود در ذهن آنها ایجاد کنیم و این تصویر نمود خارجی از هویت ماست یعنی آنچه که دوست داریم باشیم، آنچه که دوست داریم انجام دهیم و آنچه که دوست داریم داشته باشیم. وقتی جایگاه و موقعیت خود را به دیگران می شناسانیم این امر ممکن است منجر به تحقق یافتن آمال وخواسته های ما گردد، اما وقتی دیگران جایگاه و موقعیت ما را تعیین می کنند، این امر، انتخاب ها و فرصت های پیش روی ما را محدود می سازد. به این دلیل است که شناخت جایگاه خود، برای کارآفرینان بسیار اهمیت دارد تا بتوانند با شور واشتیاقی که به کارشان دارند، جایگاه مناسبی را در بازار بدست آورند. اگر شما محصولات وخدمات تان را به درستی به بازار نشناسانید، رقبای شما این کار را انجام خواهند داد. با تعریفی که شما از ویژگی های محصولات و خدمات خود ارائه می دهید جایگاه شما در بازار فروش به تدریج شکل می گیرد. عناصر اصلی که برتعیین جایگاه شما در بازار نقش دارند به شرح زیر می باشد:

۱) قیمت گذاری: آیا محصولات شما اجناس لوکس و گران قیمتی هستند، آیا اجناسی با قیمت متوسط اند و یا اینکه ارزان هستند؟

۲)کیفیت: کیفیت کلی عبارتی است که زیاد به کار برده شده و یا اینکه به درستی به کاربرده نشده است. اما آیا محصولات شما خوب تولید شده اند؟ چه کنترل و نظارتی صورت گرفته است تا کیفیت محصولات شما را تضمین کند؟ آیا شما کیفیت کالاهایتان را با ارائه گارانتی و ضمانت نامه هایی که حامی مصرف کننده هستند تضمین می کنید؟ آیا با استفاده از استراتژی تعویض کالاهای مرجوعی، کیفیت محصولات خود را ضمانت می کنید؟

۳)خدمات: آیا نسبت به خدمات رقبای تان، خدمات و سرویس های شما مزیت های خاصی دارند که ارزش خاصی را به خدمات تان اضافه نمایند؟ آیا شما محصولات تان را برحسب نیازها و خواسته های مشتریان تان تولید می کنید؟

۴)پخش کالا: مصرف کنندگان چگونه محصولات شما را تهیه می کنند؟ پخش کالا یک بخش مهمی از “market positioning”می باشد.

۵) بسته بندی: بسته بندی محصولات تان تاثیرگذاری زیادی بر روی مشتریان دارد. اطمینان حاصل کنید که نوع بسته بندی کالاهایتان آن پیامی را که مدنظر شماست به مصرف کننده انتقال می دهد.

“positioning”استراتژی رقابتی شما می باشد. چه محصولی را خوب تولید می کنید؟ تولیدات و خدمات شما چه ویژگی های منحصر به فردی دارند که تولیدات دیگر ندارند؟ مهمترین نقطه قوت خود را شناسایی نمایید و از آن در جهت “positioning” استفاده کنید.

محصولات Nyquil به عنوان یک داروی ضد سرفه شناخته می شدند اما متاسفانه، این دارو باعث خواب آلودگی می شد. تولیدکنندگان این دارو مصمم شدند تا هزینه تولید آنرا به طور دیگری جبران کنند. خواب آلودگی که از عوارض جانبی مصرف این دارو بود مبدل شد به یک استراتژی قدرتمند برای یافتن یک جایگاه مناسب در بازار فروش. حالا Nyquil به یک داروی آرام بخش که باید شب مصرف میشد تبدیل شده است، این دارو برای برطرف کردن عطسه و سرفه های شبانه کاربرد پیدا کرد تا اینکه مصرف کننده دارو بتواند استراحت کند، خیلی زود محصولات Nyquil توانستند به عنوان یک داروی موثر برای درمان علائم سرما خوردگی، بازار را در دست بگیرند.

همه این مطالب گفته شد تا به این نتیجه برسیم که: اگر شما بتوانید جایگاه مناسبی را در بازار فروش بدست بیاورید و آنرا تثبیت نمایید این باعث می شود که اولین برند و محصولی که به ذهن مشتری می رسد، محصولات و برند شما باشد. وقتی شما اولین برندی باشید که به ذهن مشتری خطور می کند این بدان معناست که شما بازار را در دست دارید و در دست داشتن بازار این امکان را به شما می دهد که یک ماهی بزرگ باشید در برکه ای کوچک. وقتی ماهی بزرگی هستید همواره این امکان وجود دارد که اندازه برکه تان را بزرگ و بزرگتر کنید. باید بلند پرواز باشید و به آنچه که هستید قناعت نکنید.

بازارسنجی چه مفهومی دارد؟

0
بازارسنجی چه مفهومی دارد؟
بازار سنجی

بازارسنجی چه مفهومی دارد؟

دانشمند مشهوری به سوال جدی یک خبرنگار این طور پاسخ داد: “تحقیق را زمانی انجام می دهم که نمی دانم دقیقا چه می کنم”. به عنوان یک کارآفرین و فردی که مصمم است تا کسب و کاری را شروع نماید، بسیار عاقلانه است که به این پاسخ حکیمانه توجه کنیم.

بازارسنجی چیزی فراتر از تجزیه و تحلیل اطلاعات خام است. در واقع فرصتی است تا به بیرون از شرکت تان و همچنین به عواملی که بر موفقیت شما تاثیرگذار هستند، نگاهی بیاندازید. معمولا تحقیق با یک حدس و گمان آغاز می شود، گاهی نیز با حدس و گمانی آگاهانه که بر مبنای مشاهدات، تجربیات و باورهای اجتماعی شما شکل گرفته، شروع می شود. معمولا فرآیند جمع آوری اطلاعات، مطابق با حدس و گمانه ها پیش نمی رود مخصوصا زمانی که نتیجه تحقیق نیز، چیزی غیر از تصورات و حدس و گمانه های ماست.

برخلاف تصور عامه، بازارسنجی به شخص بستگی دارد و این هیچ اشکالی هم ندارد. تصور و بینش شما به عنوان یک کارآفرین، هم به یک فیلتر و هم به یک چارچوب و مبنایی برای بررسی اطلاعات جمع آوری شده، تبدیل می گردد. معمولا یک ایده و یا یک خواسته، آغازگر پروسه بازارسنجی می باشد. سپس ما تحقیق می کنیم تا مشخص نماییم آیا آن ایده، ایده با ارزشی هست یا نه. با طرح سوال، کارمان را آغاز می کنیم. مشتریان و خریداران احتمالی محصولات من چه کسانی هستند؟ بازار هدف من چه اندازه خواهد بود؟ ارزش خاص و مزیت محصولات من چه چیزی خواهد بود؟ رقبای من چه کسانی هستند؟ ایده من تا چه اندازه خاص و منحصر به فرد است؟ چطور می توانم این پیام را به مشتری منتقل کنم؟

بازارسنجی شبیه کار دانشمندی است که سعی دارد با طرح سوال، تجزیه و تحلیل و مشاهده، فرضیه ای را ثابت و یا رد نماید. اما تحقیق، چیزی فراتر از تجزیه و تحلیل اطلاعات است. ” تحقیق” یعنی اراده و خواست شما برای پذیرفتن و اذعان به این موضوع که “من نمی دانم”. در حالی که شما در فرآیند بازاریابی، می خواهید که با استفاده از اطلاعات بدست آمده، درست بودن ایده خود را ثابت نمایید، پذیرفتن و اذعان این که ” نمی دانم” در واقع فرصت و مجالی را به شما می دهد تا بتوانید ایده های خیلی بهتری را کشف نمایید.

تحقیقات اولیه، پرهزینه اند اما “لس براون” نویسنده و سخنور اهل دیترویت، روشی را برای جمع آوری اطلاعات پیشنهاد می کند که بسیار کم هزینه و قابل استفاده برای همه می باشد. این روش TTP نامیده می شود. اگر این روش برای تحقیق شما موثر واقع نشد می توانید از روش TTMP استفاده کنید. TTP فرم کوتاه شده عبارت “talk to people” می باشد و همینطور TTMP فرم کوتاه شده عبارت “talk to more people” می باشد.

اساتید دانشگاه ها، تحلیلگران صنعت و تجارت، بانکداران، مدیران مجلات و روزنامه ها می توانند اطلاعات بسیار با ارزشی را به شما ارائه نمایند و همینطور می توانند شما را به منابع دیگری ارجاع دهند. تمام آن کاری که شما باید انجام دهید این است که:

۱) هوشمندانه سوال کنید.

۲) قدردان مشارکت و همکاری آنان باشید.

۳) قدردانی خود را ابراز نمایید.

هوشمندانه سوال کردن یعنی قبل از اینکه به این افراد تلفن کنید، فکس بفرستید و یا نامه بنویسید، کاملا آماده باشید.

با اینکه ما در عصر اطلاعات زندگی می کنیم، جمع آوری اطلاعات از مردم و ارائه اطلاعات به مردم، کار پرهزینه و گاهی کار بسیار دشواری است. بنابراین شما می توانید از منابعی برای تحقیق ثانویه استفاده نمایید و این کار، تحقیق تان را کم هزینه می سازد.

تحقیق ثانویه یعنی تجزیه و تحلیل اطلاعاتی که قبلا توسط افراد دیگری جمع آوری شده و حالا به عنوان یک منبع در اختیار شماست.

در پایان باید خاطر نشان کرد که تحقیق یک پروسه است که مانند ابداع و نوآوری باید به طور مداوم و مستمر صورت بگیرد. شاید تعجب آور باشد اما در تحقیق، طرح سوال، چیزی است که از جواب بسیار مهمتر می باشد!