مثل عاشق شدن می ماند! به عنوان یک کارآفرین، ما هر روز، از نو عاشق کارمان می شویم. شور و اشتیاق و اعتقاد راستین به کارمان، داشتن حس تعهد، محصولات و خدمات ما هر چیزی را امکان پذیر می سازد. موفق ترین کارآفرینان، کسانی هستند که یاد می گیرند چطور شور و اشتیاق شان به کار را به یافتن جایگاه مناسب در بازار فروش، مبدل سازند.

“market positioning”یعنی بدست آوردن جایگاهی مناسب در بازار فروش و تثبیت آن جایگاه، البته این فرآیند بر اساس شناخت بازار و نیاز مصرف کنندگان صورت می پذیرد.

شناخت جایگاه مان در بازار یعنی درک موقعیت مان در بازار. به عبارت دیگر یعنی محصولات و خدمات ما تا چه اندازه متناسب با نیاز بازار فروش، می باشد. وقتی بتوانید جایگاه مناسبی را در بازار فروش بدست بیاورید، این امر باعث می شود که اولین و بهترین برندی که به ذهن مشتریان و خریداران احتمالی می رسد، محصولات و خدمات شما باشد.

به عنوان یک فرد و در زندگی شخصی مان نیز همواره باعث می شویم که دیگران به طور خاصی در مورد مان فکر کنند مثلا باعث می شویم که دیگران ما را به عنوان یک خواهر و یا برادر بزرگتر و با مسئولیت تر، به عنوان دلقک کلاس، مخ ریاضیات و یا یک فوق نابغه بشناسند. این عناوین و ویژگی ها به ما کمک می کنند تا خودمان را به دیگران بشناسانیم و توانایی های خود را به عنوان توانایی های خاص و منحصر به فرد، از دیگران متمایز سازیم.

وقتی ما به طور خاصی، خودمان را به دیگران می شناسانیم، در واقع این کار یک ابزار بسیار قدرتمند است که به ما این امکان می دهد تا تصویری از خود در ذهن آنها ایجاد کنیم و این تصویر نمود خارجی از هویت ماست یعنی آنچه که دوست داریم باشیم، آنچه که دوست داریم انجام دهیم و آنچه که دوست داریم داشته باشیم. وقتی جایگاه و موقعیت خود را به دیگران می شناسانیم این امر ممکن است منجر به تحقق یافتن آمال وخواسته های ما گردد، اما وقتی دیگران جایگاه و موقعیت ما را تعیین می کنند، این امر، انتخاب ها و فرصت های پیش روی ما را محدود می سازد. به این دلیل است که شناخت جایگاه خود، برای کارآفرینان بسیار اهمیت دارد تا بتوانند با شور واشتیاقی که به کارشان دارند، جایگاه مناسبی را در بازار بدست آورند. اگر شما محصولات وخدمات تان را به درستی به بازار نشناسانید، رقبای شما این کار را انجام خواهند داد. با تعریفی که شما از ویژگی های محصولات و خدمات خود ارائه می دهید جایگاه شما در بازار فروش به تدریج شکل می گیرد. عناصر اصلی که برتعیین جایگاه شما در بازار نقش دارند به شرح زیر می باشد:

۱) قیمت گذاری: آیا محصولات شما اجناس لوکس و گران قیمتی هستند، آیا اجناسی با قیمت متوسط اند و یا اینکه ارزان هستند؟

۲)کیفیت: کیفیت کلی عبارتی است که زیاد به کار برده شده و یا اینکه به درستی به کاربرده نشده است. اما آیا محصولات شما خوب تولید شده اند؟ چه کنترل و نظارتی صورت گرفته است تا کیفیت محصولات شما را تضمین کند؟ آیا شما کیفیت کالاهایتان را با ارائه گارانتی و ضمانت نامه هایی که حامی مصرف کننده هستند تضمین می کنید؟ آیا با استفاده از استراتژی تعویض کالاهای مرجوعی، کیفیت محصولات خود را ضمانت می کنید؟

۳)خدمات: آیا نسبت به خدمات رقبای تان، خدمات و سرویس های شما مزیت های خاصی دارند که ارزش خاصی را به خدمات تان اضافه نمایند؟ آیا شما محصولات تان را برحسب نیازها و خواسته های مشتریان تان تولید می کنید؟

۴)پخش کالا: مصرف کنندگان چگونه محصولات شما را تهیه می کنند؟ پخش کالا یک بخش مهمی از “market positioning”می باشد.

۵) بسته بندی: بسته بندی محصولات تان تاثیرگذاری زیادی بر روی مشتریان دارد. اطمینان حاصل کنید که نوع بسته بندی کالاهایتان آن پیامی را که مدنظر شماست به مصرف کننده انتقال می دهد.

“positioning”استراتژی رقابتی شما می باشد. چه محصولی را خوب تولید می کنید؟ تولیدات و خدمات شما چه ویژگی های منحصر به فردی دارند که تولیدات دیگر ندارند؟ مهمترین نقطه قوت خود را شناسایی نمایید و از آن در جهت “positioning” استفاده کنید.

محصولات Nyquil به عنوان یک داروی ضد سرفه شناخته می شدند اما متاسفانه، این دارو باعث خواب آلودگی می شد. تولیدکنندگان این دارو مصمم شدند تا هزینه تولید آنرا به طور دیگری جبران کنند. خواب آلودگی که از عوارض جانبی مصرف این دارو بود مبدل شد به یک استراتژی قدرتمند برای یافتن یک جایگاه مناسب در بازار فروش. حالا Nyquil به یک داروی آرام بخش که باید شب مصرف میشد تبدیل شده است، این دارو برای برطرف کردن عطسه و سرفه های شبانه کاربرد پیدا کرد تا اینکه مصرف کننده دارو بتواند استراحت کند، خیلی زود محصولات Nyquil توانستند به عنوان یک داروی موثر برای درمان علائم سرما خوردگی، بازار را در دست بگیرند.

همه این مطالب گفته شد تا به این نتیجه برسیم که: اگر شما بتوانید جایگاه مناسبی را در بازار فروش بدست بیاورید و آنرا تثبیت نمایید این باعث می شود که اولین برند و محصولی که به ذهن مشتری می رسد، محصولات و برند شما باشد. وقتی شما اولین برندی باشید که به ذهن مشتری خطور می کند این بدان معناست که شما بازار را در دست دارید و در دست داشتن بازار این امکان را به شما می دهد که یک ماهی بزرگ باشید در برکه ای کوچک. وقتی ماهی بزرگی هستید همواره این امکان وجود دارد که اندازه برکه تان را بزرگ و بزرگتر کنید. باید بلند پرواز باشید و به آنچه که هستید قناعت نکنید.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments