همانطور که مستحضر هستید قرار بود نگاهی داشته باشیم به کتابی چاپ شده از زندگی دکتر پرویز کباسی بنیانگذار شرکت سیماران که در ادامه ملاحظه میفرمایید …

دکتر پرویز کلباسی در سال ۱۳۱۹ در اصفهان و در یک خانواده متوسط متولد شد. پدر او وکیل دادگستری و مادرش دبیر بود. وی در  دوران مدرسه در زمره بهترین دانش آموز بود و به گفته خودش مذهب، انرژی فراوانی برای ادامه زندگی به او می داد: «در دوران دبستان دوری از کارهای ناشایست، دانش آموز خوب بودن، مخالفت با ستمگر و عشق ورزیدن به انسان ها و میهن در من نهادینه شد». در دبیرستان شروع به مطالعه کتاب های علمی و فلسفی به زبان انگلیسی نمود. از طرف دبیرستان در مسابقات علمی و ورزشی در سطح استان شرکت می کرد، اما هیچگاه به رتبه برترین نرسید و این را نشانه ای می دانست بر این مبنا که افراد موفقتری نسبت به او وجود دارند و او باید تلاش بیشتری می کرد.

 

با توجه به علاقه ای که در دبیرستان به درس فیزیک پیدا کرده بود، همین رشته را برای تحصیل در دانشگاه تهران برگزید. در دوران لیسانس درس هایی جدا از درس های خود مثل آنالیز ریاضی، برق شبکه و ادبیات را نیز دنبال می کرد و به جلسات و محافل علمی، فرهنگی و سیاسی می رفت و معتقد بود: «شرکت در این سمینار ها در پرورش روح و روان من بسیار موثر بود». با مطالعه کتب علمی و همنشینی با اساتید دانشگاه و شرکت در جلسات مختلف، شناخت وی برای چگونگی کسب علم افزایش یافت و به همین دلیل تصمیم به ادامه تحصیل در امریکا گرفت.

 

او در دانشگاه میشیگان با اساتید مجرب و برجسته ای برخورد داشت که اغلب آنها موفق به کسب جایزه نوبل شده بودند: «به هر سمتی که می رفتم همه در علوم، فنون و هنر بهترین بودند و از قرار گرفتن در چنین محیطی احساس بسیار زیبایی داشتم». دکتر کلباسی اولین ایرانی فارغ التحصیل از دانشگاه میشیگان با درجه دکترا است. وی با وجود داشتن شرایط اقامت در امریکا، پیشنهاد های کاری متعدد در این کشور را رد کرد؛ عشق به میهن و تعهد به خانواده مانع از ادامه زندگی در امریکا شد.

 

پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۵۱ درحالیکه موقعیت حضور وی در دانشگاه شیراز با امکانات بهتر (معافیت از سربازی، حقوق بیشتر و حفظ  سوابق کاری) فراهم بود اما برای خدمت به جامعه نیازمندتر، رفتن به دانشگاه مشهد را انتخاب کرد، بنابراین مشغول به تدریس در مقطع لیسانس و فوق لیسانس شد. همزمان با شروع تدریس در دانشگاه مشهد، اقدام به تاسیس مرکز برنامه ریزی دروس و پژوهش برای بررسی زیربنایی سیستم آموزشی در دانشگاه نمود. این مرکز با مشارکت اساتید با سابقه، اقدام به بازبینی برنامه های آموزشی کرده، مخصوصاً در ساخت دانشگاه در محل جدید و ایجاد رشته های مورد نیاز فعالیت می کرد و با بررسی محتوای برنامه های آموزشی ساختار کل آموزش را نیز تصحیح می کرد.

 

دکتر پرویز کلباسی بعد از چند سال فعالیت در دانشگاه مشهد، برای آغاز برنامه های آموزشی دانشگاه تازه تاسیس کرمان، به این شهر رفت و پس از مدت کوتاهی برای جذب نیروهای ایرانی و خارجی مشغول به تحصیل در انگلستان، مبادله استاد و مشارکت در تحقیقات علمی و فنی عازم این کشور شد. با دخالت دولت ها  و قرارگیری مسولیت این موضوع بر عهده سفارت ها،کنترل پیگیری این سیستم از دست دانشگاه ها خارج شد، برگزاری جلسات متعدد نیز نتیجه بخش نبود تا جایی که دکتر کلباسی عقد این قرار داد را توهین و خیانت به ملت ایران تلقی نمود چراکه تصور می کرد: «هر ملتی باید به فرهنگ و نیروهای انسانی خود متکی باشد و اسیر کشور های بیگانه نگردد». وی در دوران حضورش در دانشگاه کرمان، با پیشنهاد جمشید آموزگار برای دریافت حقوق و مزایای بیشتر مواجه شد، اما به خاطر «تکمیل» پروژه های در حال انجام و همینطور بودن در کنار جوانان با نشاط و پر انگیزه در دانشگاه کرمان، این پیشنهاد را نپذیرفت.

 

دکتر کلباسی در تمام طول دوران کاری خود، فعالیت بیشتر از حد لازم و نیاز انجام می داده است. اولویت اول وی در پذیرش هر پست یا مسولیت، عملکرد سیستم و افراد بوده و جنبه مالی آن، درجه اهمیت کمتری داشته است. با پذیرش مسؤلیت هر کار، انجام آن را وظیفه خود می دانسته و تنظیم یک طرح اصلی و کلی برای انجام هر پروژه، جزو برنامه های اصلی وی بوده است.

 

در سال ۱۳۵۸ دکتر حسین پرتوی فارغ التحصیل دانشگاه ام آی تی و دانشیار دانشگاه استنفورد، با دکتر کلباسی تماس گرفت و برای مراجعت به ایران و تدریس در کشور اظهار علاقه نمود، اما سرپرست وقت دانشگاه کرمان با این انتقال مخالفت کرده و به همین خاطر دکتر کلباسی، تصمیم به قطع همکاری با دانشگاه گرفت.

 

پس از خروج از دانشگاه برای تامین مخارج خود، باید فعالیتی جدید را شروع می کرد چرا که در سال های گذشته به جز تدریس و مدیریت دانشگاه تجربه دیگری نداشت. ابتدا در فروشگاهی به مالکیت یکی از بستگان شروع به کار کرد، با فروش اتومبیل خود، یک وانت تهیه کرده و با آن بارگیری می نمود. در ادامه به اصفهان بازگشته و شروع به تخریب  منزل پدری کرد، در خلال رفت و آمد ها بین تهران و اصفهان برای ساخت منزل، با بافندگان و تجار فرش آشنا شد و کار خرید و فروش فرش را نیز آغاز کرد. بعد از آن شروع به کار ساختمان سازی در تهران کرده و کم کم تجربه مناسبی در این زمینه به دست آورد. سپس پروژه نصب ماشین آلات و تامین مصالح را برای یک کارخانه فرش ماشینی (که با شروع جنگ، آغاز به کار آن با اختلال مواجه شده بود) به اتمام رساند.

 

سال ۱۳۷۰ آغاز همکاری وی با شرکت سیماران به صورت نیمه وقت بود و در ادامه این مشارکت به صورت تمام وقت ادامه پیدا کرد. این شرکت با حضور دکتر کلباسی به سرعت پیشرفت می کرد. در یک مقطع زمانی به دلیل تغییر سیاست های دولت ایران در واردات و همین طور انفجار در ساختمان تجاری نیویورک، همکاری سیماران با شرکت ایتالیایی URMENT DOMUS به اتمام رسید و شرکت تصمیم گرفت که خود اقدام به ساخت و تولید درب باز کن کند. در موارد مشابه دیگر نیز سیماران تصمیم به استفاده از نیروی داخلی گرفت.

 

به گفته دکتر پرویز کلباسی، مهمترین موفقیت شرکت سیماران تولید محصول با کیفیت و جلب اعتماد مردم به این کیفیت بود: «هدف شرکت این بود که مردم به برند سیماران اطمینان کنند و این اطمینان عامل اصلی رشد و موفقیت بود. ما حداقل در هر ماه یک تحول جدید در سیستم درب باز کن ها برای ارائه به بازار داریم». سیماران دارای محیط کاری شاداب و با نشاط با اعتماد به کارمندان است. اساس سیاست کلی این شرکت بر پایه صداقت و شفافیت با تامین کنندگان مواد اولیه قرار دارد.

 

دکتر کلباسی از کار زیاد لذت فراوان می برد و معتقد است که برای او، کار بیشتر لذت بیشتر به همراه دارد. به گفته وی برنامه های آتی شرکت بیشتر از برنامه های جاری اهمیت دارند و مدیریت خوب به معنای به اتمام رساندن مطلوب برنامه هاست. همچنین وی معتقد است با تغییر زمان و جهان، فرمت کار و برنامه ریزی برای آن تغییر می یابد. برای موفقیت در هر کاری باید به اندازه کافی مطالعه داشت و اگر تلاش لازم برای کاری صورت نگرفته باشد، نباید انتظار نتیجه مطلوب داشت. بر اساس گفته های دکتر کلباسی، خودشفتگی حتی می تواند یک سازمان بزرگ را نابود کند. او می گوید: «میزان پیشرفت افراد بستگی به میزان مسؤلیت پذیری آنها دارد و توانایی افراد، دانش و فکر آنهاست». وی بهترین نصیحت به افراد را «داشتن هدف» می داند که با استفاده از آن می توان از تنبلی و ناکامی خارج شد: «هر روز صبح غزال و شیر بیدار می شوند و هر دو می دانند که برای زنده ماندن باید سریع تر بدوند. مهم نیست غزال باشی یا شیر، با طلوع خورشید، دویدن را آغاز کن!».

منبع: کتاب کارآفرینی به شیوه دکتر پرویز کلباسی

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments